دخترم از عزاداری برگشته
شب که بر گشتیم خونه ساعت 2:30 بود میخواستم ساعتش و در بیارم میگفت در نیار تیپم خراب میشه چون من به مادر جون گفته بودم لباس مشکی میپوشه باید ساعت مشکی بندازه شنیده بود یادش مونده بود امان از دست این بچه ها(البته ما مامانا هم خودمون بدمون نمیادا) ...
نویسنده :
مامان و بابا
3:34